یادداشت ویراستار:استیو ولدک یک تحلیلگر حقوقی CNN و استاد دانشکده حقوق دانشگاه تگزاس است. او نویسنده کتاب آینده استThe Shadow Docket: چگونه دادگاه عالی از احکام مخفیانه برای جمع آوری قدرت و تضعیف جمهوری استفاده می کند” نظراتی که در این تفسیر بیان شده، نظر اوست. چشم اندازنظر بیشتر در CNN
CNN
–
دادگاه عالی هفته گذشته با رای 5 بر 4 راه را برای آلاباما باز کرد تا آلن میلر را که در سال 1999 سه مرد را در یک جنایت در محل کار کشته بود، اعدام کند. حکم دادگاه حوالی ساعت 9 شب پنجشنبه صادر شد، حدود سه ساعت قبل از پایان حکم اعدام میلر. در یک چرخش وقایع، ایالت نمیتوانست میلر را قبل از نیمهشب اعدام کند، زیرا مقامات زندان نمیتوانستند به رگ او برای تزریق آمپول کشنده دسترسی پیدا کنند.
با این وجود بود سومین بار در کمتر از یک سال که قضات درخواست اضطراری یک ایالت را برای اجازه دادن به اجرای اعدامی که دادگاههای بدوی مانع از پیشبرد آن شده بودند، پذیرفتهاند.
و مانند دو مورد اول (که دادگاه عالی را به ترتیب 5-3 و 5-4 تقسیم کردند) اکثریت نوشتند … هیچ. هیچ توضیحی برای این که چرا دادگاه منطقه، که یک نظر 61 صفحهای را نوشت و توضیح داد که چرا میلر احتمالاً در اعتراض به روش اعدام خود موفق میشود، وجود نداشت. هیچ توضیحی برای اینکه چرا دادگاه تجدیدنظر فدرال مستقر در آتلانتا با گرایش محافظهکاران، که از لغو حکم دادگاه منطقه با رای 2-1 در یک تصمیم 32 صفحهای خودداری کرد، وجود نداشت. هیچ توضیحی برای اینکه چرا آلاباما درست بود وجود نداشت. جان رابرتز، قاضی ارشد و قاضیهای کلارنس توماس، ساموئل آلیتو، نیل گورسوش و برت کاوانا به فرستادن مردی به مرگ او رای دادند – و آنها حوصله نداشتند دلیل آن را به او بگویند.
حکم پنجشنبه، متأسفانه، دور از ذهن نبود. در سالهای اخیر بارها و بارها، قضات برای اعطای درخواستهای امداد اضطراری – چه برای بازکردن راه برای اعدام، چه برای مسدود کردن محدودیتهای ایالتی کووید-۱۹ یا برای جلوگیری از محدودیتهای ایالتی کووید-۱۹، به دستورات بدون امضا و توضیح، بخشی از به اصطلاح سند سایه خود، تکیه کردهاند. رفع انسداد احکام دادگاه های پایین تر از سیاست های فدرال.
در واقع، حکم این بود هفدهم دوره جاری(که از 4 اکتبر 2021 آغاز شد) که در آن قضات از دستورات بدون امضا برای لغو احکام دادگاه بدوی استفاده کردند – و 14 مورد از 17 موردی که در آن هیچ توضیحی ارائه نکردند. (در دوره قبلی دادگاه، 20 مورد از 24 کمک هزینه امداد اضطراری آنبه همین ترتیب بدون نظر آمد.)
پرونده میلر هزینه های خودداری قضات از توضیح خود را برجسته می کند. میلر ادعا کرد که او درخواست کرده بود که از طریق هیپوکسی نیتروژن به جای تزریق کشنده اعدام شود (همانطور که طبق قانون آلاباما حق او است).
ایالت ادعا کرد که هیچ سابقه ای از دریافت فرم نداشته است، و بنابراین معتقد بود که آزاد است از پروتکل تزریق کشنده خود استفاده کند. دادگاه منطقه، پس از انجام یک جلسه استماع شواهد، دریافت که «به طور قابل ملاحظهای محتمل است» که میلر در واقع این فرم را ارائه کرده است، و دولت به سادگی آن را نادرست قرار داده است.
این نوع یافتههای واقعی توسط دادگاه بدوی معمولاً در دادگاه تجدیدنظر اهمیت قابل توجهی دارد و تنها در صورتی میتوان آن را لغو کرد که دادگاه استیناف به این نتیجه برسد که «به وضوح اشتباه بوده است». ایده این است که دادگاه بدوی مستحق استفساریه است. دادگاه بدوی نه تنها به موضوعات نزدیکتر است، بلکه این فرصت را داشته است که از شهود استماع کند و اعتبار آنها را مستقیماً ارزیابی کند.
هیچ کس مناقشه ای ندارد که دیوان عالی قدرت ابطال نتایج دادگاه پایین تر، چه در مورد قانون یا واقعیت را دارد. مشکل این تصور است که قضات زمانی ترک میکنند که دادگاههای پایینتر تمام تلاش خود را برای توضیح و دفاع از احکام خود انجام دادهاند، و مانند مورد میلر، دادگاه به طور خلاصه آنها را لغو میکند. به نظر می رسد دادگاه حداقل به دلایل سیاسی عمل می کند تا دلایل قانونی.
برای مثال دیگر، حکم خلاصه قضات در ماه ژوئن را در چالشی با تقسیم مجدد کنگره لوئیزیانا در نظر بگیرید. پس از یک جلسه طولانی استماع شواهد، یک قاضی فدرال حکمی 152 صفحهای صادر کرد که در آن به تفصیل توضیح داد که چرا نقشههای منطقهای که توسط قانونگذار لوئیزیانا به تصویب رسیده است، بهطور غیرمجاز آرای سیاهپوستان لوئیزیان را با نقض قانون حقوق رای رقیق میکند. دادگاه منطقه به قوه مقننه دستور داد تا دوباره تلاش کند، به ویژه به این نتیجه رسید که زمان زیادی برای ترسیم نقشه های قانونی قبل از چرخه میان دوره ای 2022 وجود دارد.
پنجمین دادگاه استیناف ناحیه ای ایالات متحده – که کارشناسان حقوقی آن را محافظه کارترین دادگاه استیناف در کشور می دانند – از لغو این حکم خودداری کرد و حکمی 33 صفحه ای به اتفاق آرا صادر کرد که نه تنها دلیل تصمیم دادگاه منطقه را توضیح داد. به احتمال زیاد درست است، اما همچنین چرا تردید دیوان عالی در مورد احکام مربوط به رأی گیری با نزدیک شدن به انتخابات، در مورد اختلاف لوئیزیانا صدق نمی کند.
لوئیزیانا بدون نگرانی از دادگاه عالی خواست تا نقشه های غیرقانونی خود را برای انتخابات میان دوره ای 2022 مجدداً اجرا کند. و در یک دستور بدون امضا و توضیح، قاضیها بار دیگر موظف شدند – این بار به دلیل مخالفتهای عمومی قضات استفن بریر، سونیا سوتومایور و النا کاگان.
هیچ استدلال جدی وجود ندارد که دیوان عالی کشور باید تمام اقدامات خود را توضیح دهد. قضات سالانه بیش از 5000 درخواست تجدید نظر دریافت می کنند و کاملاً واضح است که نمی توانند توضیح دقیقی در مورد تصمیم خود مبنی بر عدم رسیدگی به اکثر این پرونده ها ارائه دهند. حتی میتوان از عمل نکردن توضیحی در هنگام رد درخواست کمک اضطراری دفاع کرد، از جمله زمانی که یک زندانی محکوم به اعدام از قضات میخواهد اعدامی را که دادگاههای پایینتر اجازه اجرای آن را دادهاند، مسدود کنند.
اما در مورد محاسن اساسی هر یک از این پروندهها هر چه فکر کنیم، نباید یک پیشنهاد بحث برانگیز باشد که وقتی دیوان عالی به گونهای عمل میکند که وضعیت موجود را برهم میزند – راه را برای اعدامی که دادگاههای پایینتر مسدود کرده بودند، باز میکند. باقی ماندن در حکم دادگاه بدوی که یک ایالت را از استفاده از نقشه منطقه غیرقانونی کنگره مسدود کرده بود، مسدود کردن محدودیتهای ایالتی کووید-19 که به دلایل آزادی مذهبی به چالش کشیده شده بود – مدیون یک توضیح است، نه فقط به طرفهایی که مستقیماً تحت تأثیر قضات هستند. اقدام، اما به دادگاههای پایینتر که تلاشهای (اغلب همهجانبه) آنها در نتیجه بینتیجه میماند و عموم مردم.
برای چندین دهه، دیوان عالی مشروعیت خود را حداقل تا حدی به توانایی خود در ارائه توضیحات اصولی برای تصمیم گیری گره زده است. ایده این نیست که مشروعیت دادگاه ناشی از این نیست که آیا این پرونده ها را “درست” می کند یا خیر. این است که از پذیرش عمومی ناشی می شود که تصمیم گیری آن بر اساس اصول است – حتی اصولی که ممکن است بسیاری از ما با آنها مخالف باشیم. قاضی امی کونی بارت در سخنرانی ماه آوریل در کتابخانه ریاست جمهوری رونالد ریگان این ایده را به اختصار خلاصه کرد: قبل از اینکه بیش از حد از دادگاه به دلیل صدور تصمیماتی که فکر می کنیم اشتباه است انتقاد کنیم، همه باید “نظر را بخوانیم”.
همه اینها خوب است، اما قبل از اینکه بتوانیم نظر دیوان عالی کشور را بخوانیم، قضات باید یکی بنویسند.