فرارو- فال گرتن از اترو ادبیر، از باورهای کهن در مرز و بوم است. در گرز زمان ساکنان آئین خاک به ادیبانی که گومان میبردند از کلام حق دارد رک میشد. با این حال، اما در کزر زمان تنها تفال به حافظ در فارغان عامیانه ما باگی منده است.
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ دهرشتاب کن
زان پیشتر که علم فانی خراب شود
ما را ز جام باده غلغون خراب كن
خورشید طلوع کرد
گر برگ عیش میتلبی ترک شوب کن
روزی که کرک از گل ما کوزه ها کند
زنهار كاسه سر ما پرشراب كن
מא מרד זהד ו תובה ו תאמאת ניסטים
با ما به جام باده سافی ختاب کن
کار درست است
برکیز و ازم جزم به کار سواب کن
توضیح لغوی: خروشد می: عفت باده/ زنهار: از اصوات یا شبه جملة است بریا تقدیم و تنبیه.
تفسیر اسلامی:
ساکیا! صبح دمیده پس قدمی شراب پر کن. از آنگا کہ کرک روزگر هیہہ میگردہ تو نیز اجله در پیش گیر مقصود و از آن شعر این است که، سالکان درگاه دوست در پی اند تا پیش از فنای این درگاه، جرعه یی از شراب معرفت دوست بنوشند تا به وسال و نایل غوردان و در پاناش ماوا غزینند.
تعبیر غزل:
زیدند کود را با دیکیهات روحی به خزان بدیدلی مکن. سعی کن برگهای سبز نگهت را نوازش سیمای دردمداند نعیم و سیای کن با صالحان هشر و نشر هدالتباشی.