نظر | آنچه یک بز دخترانه در مورد غذای ما به ما می آموزد

این داستان یک دختر 9 ساله و بزی است که دوستش داشت. اما داستان دل‌های سخت و دل‌های شکسته، نمایشگاه‌های شهرستان و معصومیت از دست رفته است. در نهایت، به دلیل قدرت سیاسی تجارت کشاورزی و صنایع گوشتی آمریکا، داستان یک بز مرده است.

نوشته مرتبط: شخص اول: زنده ماندن از سقوط گردشگری کووید در بالی |

آوریل گذشته، مادری در شهرستان شستا، کالیفرنیا، به نام جسیکا لانگ، یک بز جوان برای پروژه دخترش در 4-H، سازمان جوانان خریداری کرد. دختری که با حرف اولش، E. صدا می کنیم، چون پرونده در حال دعوا است، بزش را سدر نامید.

E. هر روز به سدار غذا می داد و تمرین می کرد که او را برای نمایشگاه شهرستان در ماه ژوئن نشان دهد. آنها به هم پیوستند: به زودی سدار برای خوشامدگویی به E. به سمت دروازه می دوید و لانگ می گوید که دخترش با سدار طوری راه می رفت که گویی او یک سگ خانگی است.

E. سدر را در نمایشگاه منطقه شستا نشان داد، اما نمایشگاه از اعضای 4-H خواسته بود تا حیوانات گوشتی را در پایان نمایشگاه برای ذبح تحویل دهند. در آخرین غروب نمایشگاه، E. در حالی که سعی می کرد خداحافظی کند، در قلم روی نی کنار سدر نشست و گریه کرد. ویدئویی که در آن شب گرفته شده است، دختر را نشان می دهد که سدر را در آغوش می گیرد، او را نوازش می کند و به نظر می رسد که پیشانی او را می بوسد، در حالی که او او را به سرش می اندازد.

لانگ نتوانست غم و اندوه دخترش را تحمل کند، بنابراین او و E. با سدار دور شدند و او را برای نگهداری به مکانی در دوردست سونوما کانتی بردند.

مدیران نمایشگاه ناراضی بودند. آنها اصرار داشتند که سرو باید ذبح شود.

ملانی سیلوا، مدیرعامل نمایشگاه، به لانگ ایمیل زد: «صنعت نمایشگاه برای آموزش مسئولیت‌پذیری به جوانان ما و برای نسل‌های آینده دامداران و کشاورزان راه‌اندازی شده است تا فرآیند و تلاش لازم برای تولید گوشت با کیفیت را بیاموزند.

طبق گزارشات، نمایشگاه لانگ را به ارتکاب جنایت با دزدیدن بزی که دخترش دیگر مالک آن نبود، متهم کرد. لانگ استدلال می کند که مالکیت هرگز به شخص دیگری منتقل نشده است، بنابراین سدار همیشه متعلق به E.

بنابراین، نمایشگاه ظاهراً کلانتری شهرستان شستا را وارد کرد، که اجباراً دو معاون را اعزام کرد تا 500 مایل رانندگی رفت و برگشت را برای تصرف سدر انجام دهند. وقتی E. متوجه شد که حیوان خانگی اش را برده و سلاخی کرده اند، به سمت تختش دوید، پوشش ها را روی سرش کشید و گریه کرد. این داستانی است که یادآور داستان کلاسیک «شارلوت وب» اثر ای بی وایت است، اگرچه نتیجه‌گیری هنوز دلخراش‌تر است.

در شکایت لانگ استدلال می شود که معاونان کلانتر به اشتباه بز خانواده را ضبط کرده و سپس ظاهراً آن را به مقامات عادل تحویل داده اند. در پاسخ خود به این شکایت، شهرستان و کلانتری اذعان می‌کنند که نمایندگان «برای بازیابی یک بز به شهرستان سونوما رفتند» و ادعا می‌کنند که «هیچ حکمی برای بازیابی سدر در مزرعه سونوما لازم نیست زیرا از مالک ملک رضایت داشتند. ” این شهرستان با استناد به این شکایت از اظهار نظر بیشتر خودداری کرد.

من متعجبم که بهترین استفاده از پول مالیات دهندگان شهرستان شستا اعزام دو معاون در یک سفر یک روزه برای مبارزه با جرم و جنایت یا اعتیاد بود (مرگ های ناشی از مصرف بیش از حد فنتانیل در شهرستان شستا در سال 2021 پنج برابر شد، آخرین سالی که اطلاعاتی در مورد آن وجود دارد). برای اطمینان از ذبح بز خانگی یک دختر.

این داستان مرا تحت تأثیر قرار داد زیرا زمانی که تقریباً در سن E. بودم در مزرعه خانوادگی خود بز داشتم و بعداً گوسفندان را در 4-H و FFA در نمایشگاه های شهرستانی و ایالتی در اورگان نشان دادم (اتفاقاً 4-H و FFA هستند، دو تا از بهترین سازمان های جوانان در آمریکا). شاید چون ما یک گله گوسفند داشتیم، هرگز به هیچ یک از آنها به عنوان “حیوان خانگی” وابسته نشدم، اما مطمئناً شخصیت آنها را شناختم و به برخی از آنها علاقه مند شدم.

سدر همچنین یادآور این است که خط روشنی که ما بین حیوانات مزرعه و سگ‌ها و گربه‌های خانگی خود می‌کشیم، خطی دلخواه است. وقتی خوک ها را بزرگ کردم، متوجه شدم که آنها از بسیاری از انسان ها شخصیت قوی تری دارند. و غازهای ما! غازها برای مادام العمر جفت گیری می کنند و شرکای فداکار و حامی هستند که آنها را در میان موجودات دو پا قابل تحسین قرار می دهد.

بنابراین من دیگر گوشت نمی خورم، زیرا گوسفند، بز، خوک و غاز زیادی را به یاد می آورم که دوستان خانوادگی بودند. این همان دلیلی است که من بیگل نمی‌خورم.

این حقیقتی است که کشاورزی صنعتی سعی در پنهان کردن آن دارد. ما کشتار دام و طیور را می‌پذیریم، گاهی اوقات ظلم و ستم زیادی را اعمال می‌کنیم، زیرا حیوانات توده‌ای ناآشنا و تمایز نیافته، «جانورانی» هستند که در انبارها پرورش می‌یابند. این همان حجابی است که ای. وقتی عاشق گربه، سگ یا خوکچه هندی نشد، بلکه عاشق سدر شد، آن را سوراخ کرد.

کشاورزی کارخانه‌ای، شاید به‌ویژه گراز و طیور، فوق‌العاده کارآمد و گاهی به‌طور دردناکی زشت است. رشد می کند زیرا در پشت پرده ای از رازداری عمل می کند که توسط “قوانین ag gag” اجرا می شود که فیلمبرداری مخفیانه در مزارع کارخانه را جرم انگاری می کند. سوء استفاده از یک حیوان، و شما می توانید به جرم جنایت متهم شوید. یک میلیون سو استفاده کنید، و شما یک مدل کسب و کار دارید.

E. خجالتی است، اما او یک نقل قول برای من جمع آوری کرد: “اگر آنها سدر را همانطور که من سدر می شناختم، می شناختند، این کار را نمی کردند.”

ممکن است حق با او باشد – نه تنها در مورد سدر بلکه در مورد کل جامعه و مصرف آن از حیوانات آزار دیده.

ممکن است نسل‌های آینده به دوران ما نگاه کنند و از اینکه چگونه سگ‌های خود را ناز می‌کنیم و در عین حال حیوانات مزرعه را وحشیانه می‌کنیم، تعجب کنند. E. با دیدن سرو محبوبش چیزی بیش از تکه های گوشت، ممکن است از زمان خود جلوتر بوده باشد.

Gabriel Osborne

شیطان متعصب توییتر. حشره پرشور اینترنت. مبشر وب. ماون آبجو. پیشگام موسیقی.

تماس با ما