فرارو- فال گرتن از اترو ادبیر، از باورهای کهن در مرز و بوم است. در گرز ساکنان آئین خاک به ادیبانی که گومان میبردند از کلام حق میشود. با این حال، اما در کزر زمان تنها تفال به حافظ در فارغان عامیانه ما باگی منده است.
مرا کشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه بعر دید از آن کشم و از آن ابرو
غلام کشم آن ترکم که در خوب خوش مستی
نجارين غلشن روي است و مشكين سايبان ابرو
هلالي تنم زين غم كه با طغراي ابرويش
که بشد مه که بنماید ز تاق عسمان ابرو
راقبیبان غیلب و ما را از آن کشم و جبین هر دم
هزاران هزار پیام
روان کوشه گیران را جبینش ترفه کلزاریست
که بر ترف سمن زارش همیغدرد چمان ابرو
دغر حور و پری را کس نگوید با کونین حسنی
که آئین را در کنین کشم است و این را این کینان ابرو
تو كافردل نمیبندی ناقب زلف و میترسم
که محرام بگدرند خم آن دلستان ابرو
अग्र चे मर्ग जीरक बोड हाफीस दर हौडार॰
به تیر غمزه صیدش کرد کشم آن کمان ابرو
واژه نامه: ترك به ضم ول و سكون دوم كنايه از يار و شهد زيبا/حاجب: برده دار.
تفسیر اسلامی:
من از دست معشوق کشمی خونبار دارم روز فتنه و آشوب بسباری از کشم معشوق برای دید. مقصد و از ين شعر اين است كه هيك كيز در براب معشوق توان فرازي نامعد دائد، كرا كه معشوق زيبايي متلق است. از این رو شیفتگان، لب از کوبری او با دیگر امور میبندند و وجود دارند و میدهند.
تفسیر غزل:
با كسي بيمان دوستي بسته آي، بايد بر سر سر كه بستي ي، استوار و قوي باش و مال خودت را بساز و هرگز بدخواهان و دشمنان بين تو و دوستانت باعث جدايي و جدايي خود بكوش نشو.