در پایان «تاریخ شاهینهای آتلانتا» (2021)، یک مستند هفت قسمتی و تقریباً هفت ساعته، نویسنده-کارگردان جان بویس یک بازگشت غافلگیرکننده 82 یاردی توسط رابرت آلفورد، مدافع گوشهای فالکونز را توصیف میکند. تنها چند دقیقه از نیمه اول Super Bowl LI در سال 2017 باقی مانده است، به عنوان “یکی از تاثیرگذارترین بازی های فردی در تمام تاریخ NFL”.
تقریباً هر فیلمساز دیگری راضی می شد که آن را به همین جا رها کند. اما بویس کار خود را نشان می دهد. بویس توضیح میدهد که در وبسایت آمارهای ورزشی pro-football-reference.com، معیاری به نام امتیازهای مورد انتظار وجود دارد که “تخمین میزند که باید انتظار داشت که یک تخلف در یک رانندگی قبل از یک بازی خاص و بعد از آن بازی چند امتیاز کسب کند.” یکی را از دیگری کم کنید و تاثیر کلی بازی را تعیین می کنید. بازگشت آلفورد با قطع امتیاز منجر به منفی هفت امتیاز برای نیوانگلند پاتریوتز در یک درایو شد که باید سه امتیاز را به دست می آورد، دیفرانسیل 10.7. Bois نموداری را نشان می دهد که دیفرانسیل “همه 8982 بازی انفرادی در تاریخ سوپربول” را نشان می دهد. تاچ داون آلفورد، به وضوح میتوانیم ببینیم، در رتبه سوم بزرگترین زمانها قرار دارد.
این اغراق برای تأثیر بلاغی نبود. وقتی بویز می گوید که یک نمایشنامه «یکی از تأثیرگذارترین ها» است، منظورش همین است.
بویس شاعر برنده آمار ورزشی است. مستندهای او، از جمله «تاریخ دریایی دریانوردان سیاتل» (2020) و فیلم اخیر با مضمون شارلوت بابکتز «افرادی که میپردازید تا با لباس کوتاه باشید» (هر دو در کانال یوتیوب او، پایگاه مخفی پخش میشوند) پر است. با نمودارها، نمودارها و نمودارهایی که به طور دقیق بردها، باخت ها، امتیازات، مسابقات خانگی و اهداف میدانی را با دقتی که مرزهای علمی دارد، ترسیم می کنند.
بویس اخیراً در یک مصاحبه ویدیویی گفت: “من یکی از بچه های عجیب و غریبی بودم که واقعاً جبر دبیرستانی را دوست داشتم.” و همانطور که بزرگ شدم، فقط جنبه آماری ورزش را دوست داشتم. توانایی متراکم کردن ورزشها در نمودار میلهای یا نمودار دایرهای یا نمودار پراکندگی – به نوعی میتوانید هزار بازی را در 10 ثانیه تماشا کنید. این مانند یک پیچ و تاب زمانی کوچک است.»
بویس، 40 ساله، یک نویسنده ورزشی و سردبیر قدیمی در SB Nation، وبلاگ معتبر صنعت ورزش وکس متعلق به Vox Media، به عنوان صدایی منحصر به فرد در فیلم مستند ظاهر شده است – تا حدی، او توضیح داد که به دلیل سبکی که “تصادفی به آن پیدا کرد” در نتیجه “توانایی های فنی محدود” او. Bois که یک ویرایشگر ویدیوی خودآموخته بدون پیش زمینه در گرافیک متحرک است، به طور غیرمعمول، بیشتر ویدیوهای خود را در برنامه تصویربرداری ماهواره ای Google Earth کار می کند و تصاویر را مستقیماً در محیط های سه بعدی Google وارد می کند و از نقشه های ماهواره ای به عنوان نوعی مجازی استفاده می کند. جعبه شنی. به نظر کمی شبیه یک ارائه پاورپوینت است که در یک نقشه نمای خیابان منتقل شده است، با بلوک های بزرگ متن شناور در بالای رندرهای پیکسلی از جاده ها و استادیوم های بیسبال.
سبک غیرقابل انکار است. به نظر میرسد دوربین در بالای نمودارها و نمودارها در هوا شناور است، و همانطور که بویس یا یکی از همکارانش روایت میکند، با عکسهای قدیمی، نقل قولهایی از بریدههای روزنامه و کلیپهای دانهدار گهگاهی از فیلمهای بازی آرشیوی مواجه میشویم. و همه آن به راک قایق بادبانی ملایم و مملو از مصنوعی و موسیقی جاز صاف امتیاز داده شده است. گویی کن برنز «Moneyball» را با موسیقی متنی از استیلی دن اقتباس کرده است.
جردن کرانک، منتقد سینما و بنیانگذار سینمای آکروپولیس، یک مجموعه نمایش در لس آنجلس، می گوید: «در عصر محتوای اینترنتی غیرشخصی و قابل تعویض، بویس امضای خودش را دارد. «برخلاف سایر روزنامهنگارانی که تلاش خود را در فیلمسازی امتحان کردهاند، بویس شکلی پیشرفته برای کاوشهای دایرهالمعارفی پاپ در تاریخ ورزش پیدا کرد، که استعداد یک یوتیوب برای داستانگویی را با سنت سینمای مقالهای بیش از حد تحلیلی ترکیب میکرد.»
Bois اذعان کرد که “در خوب یا بد، به نظر نمی رسد یا به نظر می رسد که هیچ چیز دیگری وجود دارد.” و برای او مهمتر از همه این است که «از همه بهتر نباشیم، بلکه از همه متفاوت باشیم».
نوع داستانهایی که بویس و الکس روبنشتاین، نویسنده و تهیهکننده همیشگیاش، برای گفتن انتخاب میکنند، کم نظیر نیستند. تیمها، بازیکنان و فصلهایی که روی آنها تمرکز میکنند، معمولاً شناخته شده نیستند، و فاقد درام آشکار موفقیت یا شکوه بینظیر هستند. مارینرها، فالکون ها و بابکت ها مورد علاقه های همیشگی یا علوفه الهام بخش نیستند. افسانه آنها باطنی و نامتعارف است.
بویس گفت: «ما متوجه شدیم که در هزار سال دیگر هیچ کس فیلمی درباره تاریخچه مارینرها یا تاریخ شاهین ها نخواهد ساخت. با این داستان ها آنطور که شایسته است برخورد نمی شود.»
سطح جزئیات دقیق Bois می تواند بسیار زیاد و در طول زمان های سخاوتمندانه دویدن، گاهی اوقات خسته کننده باشد. اما کار او برای آدمهای آماری نیست که میخواهند اعداد را دنبال کنند. در واقع، رویکرد او تأثیر معکوس دارد: عمق فیلم ها آنها را بیشتر در دسترس قرار می دهد. لازم نیست چیزی در مورد مارینرز بدانید تا از مستند نزدیک به چهار ساعته او درباره آنها لذت ببرید. حتی لازم نیست در مورد بیسبال چیزی بدانید.
جیک کول، منتقد سینما در مجله اسلنت میگوید: «او موفق میشود از آمار نه به عنوان پشتیبان پسزمینه سرگرمیهای دراماتیک، بلکه پیشزمینهترین و محرکترین عنصر بصری در روایتهایش استفاده کند».
همانطور که بویس می گوید، او و روبنشتاین «برای افرادی که ورزش نمی بینند، مستندهای ورزشی می سازند».
Bois گفت: “من نه تنها افتخار بزرگی، بلکه بسیار سرگرم کننده است که بتوانم این دنیای سرد، عجیب و اغلب احمقانه ورزش را برای کسی که در غیر این صورت دعوت را دریافت نمی کرد، بیاورم.”
ضروری برای این تجربه، غرق شدن در هیجان جانشین یک تیم ناآشنا و درام پیش پا افتاده آن است. بویس و روبنشتاین موفق میشوند دههها تاریخ اغلب پرفراز و نشیب را در چند ساعت مملو از آثار غیرداستانی فشرده کنند و شرح دراماتیک صعود و سقوط (یا سقوط و سقوط بیشتر) یک تیم مبهم را در مقیاسی مهم توصیف کنند. پس از تماشای یکی از فیلمهای آنها، ناگزیر با این موضوع ارتباط صمیمی احساس میکنید: از هر شکست دلخراش بابکتها و هر پیروزی مارینرز که به سختی به دست آوردهاید، میدانید. این یک ورود خوشحال کننده به دنیایی است که معمولاً برای طرفداران بومی محفوظ است.
بویس لزوماً خودش به عنوان یک طرفدار به این داستان ها نمی آید. آخرین او، «افرادی که برای بابکت بودن پول میپردازید»، درباره تیم شارلوت بابکتز 2011-2012 است، تیمی کوتاهمدت که در بین طرفداران بسکتبال به دلیل افتضاح بودنش تا حدودی بدنام بود و رکوردهای NBA را برای شکست شکست. قبل از بازیابی نام قبلی خود، هورنتز، در سال 2014، رگه ها را پشت سر گذاشت. (این تیم از سال 1988 تا 2002 شارلوت هورنتز بود.)
اما بویس سریعاً اعتراف کرد که او در NBA متخصص نیست. برای این که این نگاه جامع به یک فصل واقعاً شوم داشته باشد، تهیه کننده ست روزنتال را که متخصص بسکتبال است، آورد و ساعت های بی شماری را صرف بررسی نسخه های قدیمی The Charlotte کرد. Observer، خواندن “همه چیزهایی که در مورد بابکت ها نوشتند” در آن دوره. بویس گفت: «من متوجه شدم که لازم نیست در بسکتبال متخصص باشم. او افزود: «اما من بهطور تصادفی میتوانم در این یک فصل حضور یک تیم، بهترین متخصص جهان باشم.
نتیجه یک مستند است که شما را وادار میکند این مجموعه فوقالعاده از توپهای عجیب و غریب را علیرغم اینکه متوجه شدید چقدر وحشتناک هستند، ریشهیابی کنید. او وارد مذاکرات سخت قرارداد، درصد گلزنی در زمین حرفه ای و شانس قرعه کشی پیش نویس NBA می شود، به گونه ای که اعداد را کاملاً جذاب می کند و زیبایی کیهانی را در تضاد بین بدترین تیم تاریخ لیگ و مالک اصلی آنها می یابد. مایکل جردن، بهترین بازیکن تمام دوران. این فقط این نیست که در مورد یک تیم مبهم اطلاعات بیشتری کسب کنید. شما به باد منتقل شده توسط آنها.
بویس گفت: «من بر اساس این نظریه کلی عمل می کنم که همیشه یک داستان وجود دارد. من میتوانم در هر فصلی از هر تیمی یک دارت پرتاب کنم – تیمبرولوز 2005، آستروس 1987، هر کسی که میتوانستیم چیزی پیدا کنیم. همیشه چیزی وجود دارد بدون توجه به هر چیزی.»
لحظه ای مکث کرد. او تجدید نظر کرد: “اگرچه، هر چه تیم عجیب تر و وحشتناک تر باشد، بهتر است.”