میرا لوینسون و دانیل مارکوویتس سال گذشته در آتلانتیک نوشتند: «کرونا تا حد زیادی بزرگترین اختلال در تاریخ آموزش آمریکا را ایجاد کرد.
همه چیز به حالت عادی بازنگشته است زیرا کووید به تدریج کنترل خود را بر زندگی آمریکایی از دست داده است. معلمان و دانشآموزان امروزی با مجموعهای از واقعیتهای تغییر یافته زندگی میکنند، و ممکن است تا آخر عمرشان چنین باشند:
-
کاهش ثبت نام در اولین سال تحصیلی کامل همهگیری، ثبتنام مدارس دولتی K-12 1.1 میلیون دانشآموز کاهش یافت و در پاییز بعدی حدود 130000 دانشآموز دیگر کاهش یافت. تحقیقات جدید به رهبری استنفورد نشان می دهد که 26 درصد از این کاهش به دلیل تغییر دانش آموزان به مدرسه در خانه و 14 درصد به دلیل ترک تحصیل دانش آموزان به مدارس خصوصی بوده است. ردیابی 34 درصد دیگر از این کاهش دشوار است، اما برخی از دانشآموزان احتمالاً ترک تحصیل میکردند، تحصیلات ثبتنشده در خانه را انجام میدادند یا صرفاً از مهدکودک انصراف میدادند. (کاهش جمعیت در سن مدرسه بقیه موارد را توضیح می دهد.) در سال های آینده، ثبت نام ها و جریان های بودجه ای که با آنها همراه است، به احتمال زیاد با کاهش نرخ تولد بیشتر کاهش خواهند یافت.
-
رگرسیون تحصیلی از زمانی که ارزیابی ملی پیشرفت آموزشی برای اولین بار در دهه 1970 اجرا شد، معمولاً نمرات افزایش یافته یا ثابت مانده است. اما دستاوردهای دو دهه ریاضی و خواندن برای کودکان 9 ساله در طول همه گیری کم و بیش پاک شد. کاهش مهارت های تحصیلی پیامدهای بلندمدتی خواهد داشت. محققان محاسبه کردند که کاهش مهارت های ریاضی به تنهایی منجر به 900 میلیارد دلار درآمد کمتر در آینده در طول زندگی دانش آموزان خواهد شد.
-
افزایش غیبت. در طول همه گیری، دانش آموزان عادت کردند که به مدرسه نروند. آن عادات ادامه یافته است. بر اساس یک برآورد اولیه، 16 میلیون دانش آموز در طول سال تحصیلی 2021-2022 غیبت مزمن داشتند. در شهر نیویورک، حدود 41 درصد از دانش آموزان مدارس دولتی در آن سال به طور مزمن غایب بودند.
-
بدتر شدن مشکلات انضباطی بیش از 80 درصد از مدارس دولتی می گویند که این بیماری همه گیر منجر به بدتر شدن رفتار دانش آموزان و کاهش رشد اجتماعی و عاطفی شده است. به عنوان مثال، در پاییز سال 2021، مدارس دولتی دنور شاهد افزایش 21 درصدی جنگ در مقایسه با سطوح پیش از همهگیری بودند.
-
افزایش نابرابری همانطور که رابین لیک و تراویس پیلو در مقاله ای از موسسه بروکینگز می نویسند، “دانشجویان آمریکایی در حال تجربه یک بهبودی به شکل K هستند، که در آن شکاف بین دانش آموزان با بالاترین و کمترین امتیاز، که در حال حاضر قبل از همه گیری در حال افزایش است، به شکاف بزرگ می شود.”
البته والدین از این واقعیت های جدید آگاه هستند و شروع به تعدیل تفکر خود کرده اند. از لحاظ تاریخی، رای دهندگان در زمینه آموزش بیشتر به دموکرات ها اعتماد کرده اند. اما، همانطور که نات ملکوس در امور ملی اشاره کرد، تا سال 2022 جمهوری خواهان به اندازه دموکرات ها مورد اعتماد رأی دهندگان بودند، اگر نه بیشتر.
والدین در حال بازاندیشی هستند، اما به نظر می رسد رهبران کشور به طرز سعادتمندانه ای ناآگاه هستند. با توجه به آمار نگران کننده ای که من به تازگی به آن اشاره کردم، شما فکر می کنید که آموزش یکی از موضوعات مورد بحث در آمریکا در حال حاضر خواهد بود. شما فکر می کنید که پرزیدنت بایدن برنامه های جامعی برای اصلاح مدرسه در آمریکا ارائه می دهد. فکر میکنید تلاشهای فرمانداران و شهرداران برای رسیدگی به این مشکلات میتواند منجر به پخش اخباری شود و بر روی جلد مجلات به صورت هفتگی درج شود.
اما این اتفاق نمی افتد. بایدن در سخنرانی خود در مورد وضعیت اتحادیه هیچ برنامه بلندپروازانه ای برای اصلاح مدارس بیمار آمریکا ارائه نکرد. حزب جمهوریخواه نمیتواند یک جمله کامل در مورد اصلاحات مدرسه بیان کند که حاوی حروف اول CRT نباشد. از تاریخ آمریکا
این لحظه اختلال باید لحظه اختراع مجدد باشد. باید لحظه ای باشد که رهبران برخیزند و بگویند: بیایید از بحث های کهنه در مورد منشورها، کوپن ها، حمام های خنثی جنسیتی و موارد مشابه فراتر برویم. ما در مورد نحوه تدریس خود در آمریکا تجدید نظر خواهیم کرد.
لحظه رسیده است. کووید در پی خود ویرانی های زیادی بر جای گذاشته است. اما همانطور که همهگیری مردم را تشویق کرد تا رویکردهای خلاقانه جدیدی را در محل کار پیدا کنند، مردم را به گسترش رویکردهای خلاقانه برای تحصیل سوق داد. برای مثال، برخی از معلمان و والدین، «پادههای یادگیری» یا «مدرسههای خرد» را ایجاد کردند – گروههای کوچکتری از دانشآموزان، گاهی اوقات در سطوح مختلف کلاس، که با هم یاد میگیرند و اجتماعی میشوند.
یک نظرسنجی از EdChoice و Morning Consult نشان داد که بیش از 40 درصد از والدین تمایل به نوعی یادگیری ترکیبی و حداقل یک روز در هفته در خانه دارند. اگر قرار باشد این شکلهای شخصیشدهتر و تحت رهبری والدین از تحصیل شکوفا شوند، به اشکال جدیدی از برنامههای درسی نیاز دارند، نه مدلهای خارج از قفسه مناسب برای محیطهای مدرسه سنتی.
برخی از مبتکران روی “یادگیری مبتنی بر تسلط” کار می کنند. در مدرسه عادی، کل کلاس یک موضوع را برای یک دوره ثابت مطالعه میکنند، سپس آزمونی وجود دارد که به عنوان کالبد شکافی در مورد اینکه دانشآموزان چقدر خوب یاد گرفتهاند، انجام میشود. در یادگیری مبتنی بر تسلط، بازخورد مستمرتر است و هر دانش آموز را به تسلط بر موضوع با سرعت خاص خود هدایت می کند.
مدارس دیگر در حال آزمایش با فضاهای کلاسی 3000 فوت مربعی هستند که در آن تیمهایی از معلمان در گروههای کوچک یا انفرادی با دانشآموزان کار میکنند. دیگران در حال بازنگری در نحوه تعریف مشاغل آموزشی هستند. فردریک هس از مؤسسه امریکن انترپرایز می گوید: «داشتن یک مربی فوق العاده ماهر در زمینه سوادآموزی، که علاوه بر آن آموزش می دهد یا تماشای ناهار دانش آموزان صرفاً به این دلیل که او یک معلم کلاس دوم است، راه عجیبی برای افزایش استعداد است.
همهگیری به ما یادآوری کرد که وقتی معلمان نمیتوانند وظایف خود را آنطور که میخواهند انجام دهند، چقدر ضرر میکنیم. اما اکنون باید رهبری سیاسی وجود داشته باشد تا یک سیستم آهکی را متزلزل کند و در اختراع مجدد که باید اتفاق بیفتد عجله کند.