Sic semper tyrannis! پس از گذشت یک قرن و نیم، فریاد هذیانی جان ویلکس بوث برای اثبات خود یک حلقه مدرن قابل تشخیص دارد.
استناد او به نکوهش مستبدان توسط رومیان باستان برای توجیه ترور بزرگترین رهبر دموکرات تاریخ، در سیاست معاصر منعکس می شود. آبراهام لینکلن احتمالاً بیش از هر کس دیگری برای پیشبرد آرمان آزادی بشر انجام داد، و او با مرگی که شایسته یک ظالم بود درگذشت. امروز، در حالی که ظالمان واقعی در سراسر جهان به بربریت خود می گویند، ما اصرار داریم که رهبران ما مستبدان واقعی هستند.
برای مدافعان آنها در غرب ناراحت کننده است، استبدادی واقعی سال بسیار بدی را سپری می کنند. زورمندانی که به ما گفته اند مدلشان برتر از ماست، در حال ورشکستگی هستند. اقتدارگرایی را دوچندان می کنند، حتی در شرایطی که حکومت نادرست آنها بحران های خود را عمیق تر می کند.
WSJ Opinion Live: آیا جمهوری خواهان می توانند کنگره را پس بگیرند؟
به پاول گیگوت، سردبیر صفحه تحریریه مجله و کیمبرلی استراسل و کارل روو، روزنامه نگاران، به صورت زنده از دالاس بپیوندید تا در مورد چگونگی تأثیر تورم، دونالد ترامپ و حکم سقط جنین دادگاه عالی بر میان دوره ای بحث کنند. در مجلس و سنا چه چیزی در خطر است؟ آیا موج قرمز همانطور که خیلی ها پیش بینی می کنند برخورد خواهد کرد؟ این هیئت به بررسی معنای انتخابات برای اقتصاد، دستور کار قانونگذاری پرزیدنت بایدن و رقابت های انتخابات ریاست جمهوری 2024 می پردازد.
از اعضای WSJ دعوت میشود تا در این رویداد انحصاری عضو به صورت زنده در دالاس، تگزاس، یا از طریق پخش زنده آنلاین در دوشنبه، 17 اکتبر، ساعت 7:00 عصر CT / 8:00 عصر به وقت شرقی، شرکت کنند. بلیط های رویداد زنده در دالاس را خریداری کنید یا برای پخش زنده مجازی ثبت نام کنید.
در روسیه، یک تزار امروزی متوجه میشود که جاهطلبیهای سرزمینیاش توسط ارتشی به اندازه خودش خنثی شده است. در خانه حکومت او با تماشای نمایش ده ها هزار نفر از رعایای وفادارش که از کشور فرار می کنند تا از جنگیدن و جان باختن برای آن اجتناب کنند، مورد تمسخر قرار می گیرد. کمتر پیتر کبیر. بیشتر ولادیمیر سر گوسفند.
در ایران، آخوندها احساس میکنند که لازم است فضیلت خود را با ضرب و شتم تا سر حد مرگ زنان جوان سرکش و تیراندازی به دهها شهروند خود نشان دهند. آنها حکومت خیرخواهانه خدا را با شرارتی که فقط انسانها می توانند جمع آوری کنند، حفظ می کنند.
در چین – تا آنجا که میتوانیم بگوییم، چون چنگال حاکمان آنقدر تنگ است که در کشوری با 1.4 میلیارد نفر حتی صدای جیر جیر اعتراض به طرز بیرحمانهای سرکوب میشود – این حرکت برای حکومت استبدادی خوب نیست.
از نگاهی اجمالی به شهروندانی که برای جلوگیری از انتشار ویروس به خانههایشان جوش داده شدهاند، تا صحنه محاکمه کاردینال 90 ساله در هنگ کنگ به دلیل به خطر انداختن امنیت ملی، رژیم نه کارآمد به نظر میرسد و نه امن. هدف دیوانه شی جین پینگ برای مقابله با کووید-صفر، مدیریت اقتصادی خشن و رفتارهای ستیزه جویانه فزاینده نسبت به همسایگان (و چینی های هموطن) نشان دهنده یک خودکامگی نیست.
با این حال، در حالی که ما باید همه اینها را با تعادلی ظریف از هشدار و رضایت تماشا کنیم، همچنان بر وضعیت غیرقابل تحمل ناف کرکی خود متمرکز هستیم. پرزیدنت بایدن می گوید نیمی از مخالفان او نیمه فاشیست هستند. سلف او ادعا می کند که قربانی یک دولت پلیس سرکوبگر است. محافظه کاران و ترقی خواهان این روزها تنها در یک عقیده مشترکند – به بی عدالتی جبران ناپذیر آمریکا و آنچه که آن را نشان می دهد.
این البته پارادوکس مرکزی لیبرالیسم، آسیب پذیری همیشگی در قلب دموکراسی است. از آنجایی که ما آزادیم که عیب های خود را بیان کنیم، نمی توانیم در مورد هیچ چیز دیگری صحبت کنیم. هیچ نکوهشی از آمریکا در هیچ دفتر سیاسی یا شورای انقلابی در هیچ کجای جهان وجود ندارد که از نظر فصاحت یا متقاعد کننده با آنهایی که هر روز در هر دانشگاه آمریکایی یا در هر استودیوی تلویزیونی واشنگتن می شنوید مطابقت داشته باشد.
به نظر می رسد سال هاست که منتقدان لیبرال دموکراسی دست بالا را داشته اند. آنها می توانند به ضعف غرب از آغاز قرن اشاره کنند: شکست مکرر اقتصادی، ماجراجویی فاجعه بار خارجی، فروپاشی فرهنگی و درگیری در داخل. در بیشتر آن زمان به نظر می رسید که افراد به اصطلاح قوی دست برتر را به دست می آورند. هر شک و تردید اخلاقی در مورد واقعیت های اخلاقی درهم و برهم وجود داشته باشد، به نظر می رسد مزیت استراتژیک بلندمدت به نفع آنها باشد.
اما با کنار گذاشتن پرونده اخلاقی آزادی، فضیلت عملی اساسی آن همیشه پاسخگویی بوده است. وقتی میتوانید افرادی را که بر شما حکومت میکنند حسابرسی، موشکافی، بازجویی و در نهایت حذف کنید، تاریخ و منطق به ما میگوید که باید دولت بهتری داشته باشید. افشای ناکامی و توهین و تنبیه آن، انگیزههایی برای موفقیت و موفقیت ایجاد میکند.
تضاد اصلی بین سیستم ما و سیستم خودکامگان، اعمال این مسئولیت پذیری است. ما خیلی از آن را داریم. آنها خیلی کم دارند. اگر روسیه بیشتر داشت، حداقل ولادیمیر پوتین میدانست که ارتشش چنان فاسد و ناتوان است که مأموریتش محکوم به شکست است. اگر ایران بیشتر داشت، آیتاللهها میتوانستند این گلایه ساده را درک کنند که زنان میخواهند با آنها به عنوان انسانهای محترم رفتار شود. اگر چین بیشتر داشت، ممکن بود سیاست های اقتصادی ویرانگر و اقدامات ظالمانه ضد بشری را دنبال نمی کرد.
در همین حال، در غرب، ما از امتیاز پاسخگویی در نقطه مقابل، تا آستانه خود تخریبی استفاده می کنیم. هر رئیسجمهوری باید استیضاح شود، هر نتیجه انتخاباتی که ما دوست نداریم مشروعیتزدایی شود. هر حریفی باید حذف شود. هر انتخابات «آخرین فرصت برای نجات جمهوری» است.
هیچ یک از اینها به این معنی نیست که ما حق نداریم موسسات و رهبران معیوب خود را به چالش بکشیم. لیبرال ها حق دارند که به افراط گرایی خطرناک لفاظی های غیرلیبرالی در سمت راست خود اشاره کنند. محافظه کاران حق دارند به عدم تحمل خفقان آور کسانی که فرهنگ ما را کنترل می کنند اشاره کنند.
و البته این یک انتخاب نادرست است که پیشنهاد کنیم جایگزین سیستم ما Mr. روسیه پوتین یا حکومت دینی ایران. در عوض مستمر، پرزحمت، اصلاح، بهبود و انطباق است – درست همانطور که برای بیش از 150 سال موفقیت شگفت انگیز تاریخ ایالات متحده از زمان ترور لینکلن بوده است.
وینستون چرچیل این جمله را معروف کرد که دموکراسی بدترین شکل حکومتی است که تا به حال ابداع شده است به جز بقیه. وضعیت جهان در سال جاری قطعاً بر حقیقت این پیام تأکید می کند. میتوانیم آن را پنهان کنیم یا راهی را ادامه دهیم که به خودپسندی جنون آمیز جان ویلکس بوث ختم میشود.
حق چاپ ©2022 Dow Jones & Company, Inc. تمامی حقوق محفوظ است. 87990cbe856818d5eddac44c7b1cdeb8