در اواخر تابستان 1938، زمانی که نازی ها آزار و اذیت یهودیان آلمانی را تشدید کردند، ایلزه هسلبرگر و دخترش ترودی از مونیخ به میلان رفتند تا با اقوام خود دیدار کنند.
از آنجا دختر به ایالات متحده و امنیت رفت. مادر، که از نظر اعتقادی پروتستان اما از نظر قومیت یهودی بود، به آلمان بازگشت، جایی که سالها به عنوان فردی اجتماعی که مهمانیهای مجلل برگزار میکرد، شناخته میشد.
اما پس از بازگشت، خانم هسلبرگر در مونیخ، شهری که نقشی کلیدی در به قدرت رسیدن هیتلر داشت، چیز زیادی برای جشن گرفتن پیدا نکرد. او که بر اساس قوانین نژادی نازی یهودی شناخته شد، به زودی مجبور شد املاک کشورش را بفروشد. او همچنین مجموعهای از آثار هنری را از دست داد که شامل نقاشی «پرتره مرد جوان با لحاف و ورق کاغذ» بود که در سال 1927 خریده بود و اکنون بهعنوان اثری استادانه در نظر گرفته میشود.
پس از آن مقامات نازی او را تحت فشار قرار دادند تا برای ساخت اردوگاهی که بعداً برای فرستادن یهودیان به اردوگاههای کار اجباری و مرگ استفاده میشود، کمک کند.
مورخان گفته اند که خانم به هسلبرگر اطمینان داده شد که در صورت پرداخت هزینه از اسکان مجدد در امان خواهد ماند، اما این وعده دروغ بود. در نوامبر 1941، تنها چند هفته پس از پرداخت 100000 رایشمارک برای کمک به تامین مالی اردوگاه، او را سوار اولین قطار از آنجا کردند که به لیتوانی تحت اشغال آلمان رفت، جایی که او و بسیاری از یهودیان دیگر پنج روز بعد توسط نازیها به قتل رسیدند.
حالا پرتره ای که خانم. هسلبرگر که در سال 1927 خریداری شد، قرار است در حراجی به نفع یک موسسه خیریه که از جمله به بازماندگان هولوکاست کمک می کند، و دیگری که به افراد کم بینا کمک می کند، فروخته شود. پس از به دست آوردن این نقاشی در مقطعی، دولت آلمان آن را در اوایل سال جاری به خانم خانم بازگرداند. املاک هسلبرگر، که کار را به ساتبیز سپرده است.
کارشناسان آنجا به این نتیجه رسیده اند که این نقاشی که در طول سال ها به تعدادی از نقاشان ایتالیایی نسبت داده شده است، در واقع پرتره ای از اگنولو برونزینو، هنرمند برجسته رنسانس فلورانس است که تصور می شود آن را تقریباً در سال 1527 خلق کرده است.
این اثر چهرهای را نشان میدهد که در یک دست یک قلاب دارد و به نظر میرسد با دست دیگر به چند خط کلمه اشاره میکند که به زبان لاتین روی یک صفحه کاغذ چین خورده حک شده است.
ساتبیز تخمین می زند که این اثر که در ماه ژانویه در فروش استادان قدیمی در نیویورک گنجانده می شود، بین 3 تا 5 میلیون دلار فروخته خواهد شد. بنا به گفته ساتبیز، که آخرین پیشنهاد در حراجی، تابلویی به نام «پرتره مرد جوان با کتاب» در سال 2015 بیش از 9 میلیون دلار فروخته شد، آثار برونزینو اغلب در بازار آزاد نیستند.
بخش ویژه هنرهای زیبا و نمایشگاه
الیزابت لوبکوویچ، نایب رئیس ساتبیز و متخصص نقاشیهای استاد قدیمی، در بیانیهای گفت: «کشفهایی با این کالیبر یک بار در کار انجام میشود.
وقتی خانم هسلبرگر این اثر را خرید، او وارث ثروت چرخ خیاطی و همسر صاحب یک کارخانه چرم در مونیخ، فرانتس هسلبرگر بود که در اواسط دهه 1930 درگذشت. یان واینزیرل که در مورد خانم پروتستان تحقیق کرده است، می گوید: به عنوان یک پروتستان با ریشه های یهودی، او احتمالاً احساس انزوا می کرد. زندگی هسلبرگر و کمک به مجموعه ای از نوشته ها در مورد تاریخ یهودیان آلمانی در مونیخ که به صورت کتاب در سال 2008 منتشر شد.
او در آن جلد نوشت: «به عنوان یک قاعده، جوامع مسیحی هیچ حمایت یا کمکی به مسیحیان «غیر آریایی» ارائه نکردند و جامعه مذهبی یهودیان در قبال آنها احساس مسئولیت نمیکردند.
ترودی هسلبرگر، معلوم شد، به موقع فرار کرده بود. دو ماه پس از خروج او، پاسپورتهای آلمانی یهودیان باطل شد. قتل عام کریستال ناخت یک ماه پس از آن اتفاق افتاد. سپس در دسامبر، مقامات نازی یهودیان را که قبلاً ملزم به ثبت دارایی به ارزش بیش از 5000 مارک رایشمارک بودند، مجبور کردند تا اموال، مشاغل و سهام را به غیر یهودیان، معمولاً با قیمت های پایین، بفروشند.
کارشناسان گفتند خانم زمانی که هسلبرگر در سال 1941 به دفتر نازی ها احضار شد و درخواست پول کردند، بعید است که از برنامه های اردوگاه در میلبرتشوفن اطلاع داشته باشد. دکتر گفت که این درخواست احتمالا بیشتر یک خواسته بود. آندریا لو، معاون مرکز مطالعات هولوکاست در موسسه تاریخ معاصر لایبنیتس در آلمان.
دکتر “او چاره ای نداشت.” لو گفت.
او گفت که بسیاری از یهودیان مجبور به تامین مالی مرگ خود شدند، و نازی ها اغلب امید کاذبی را برای ایجاد همکاری ارائه می کردند. در واقع، دکتر لو افزود، چندین یهودی، که همگی در نهایت به اردوگاه فرستاده شدند، در ساخت تأسیسات میلبرتسهوفن مشارکت داشتند.
علیرغم وعده ای که خانم هسلبرگر در امان می ماند، نازی ها او را روی چیزی قرار می دادند که خانم. واینزیرل گفت که این اولین قطار از میلبرتسهوفن بود که یهودیان را از آن منطقه خارج کرد. سوابق دولت آلمان نشان می دهد که او در نوامبر به کاوناس تبعید شد. 20، 1941. به گفته یاد وشم، او در نوامبر در آنجا کشته شد. 25، 1941.
در آن زمان تابلوی برونزینو با کمک گردی تروست، که به عنوان طراح داخلی مورد علاقه هیتلر شناخته می شد، توسط صدراعظم رایش به دست آمد. این در مجموعه موزه Führerermuseum گنجانده شد، بخشی از یک مجموعه عجیب و غریب که هیتلر برای زادگاهش لینز در اتریش برنامه ریزی کرده بود، اما هرگز ساخته نشد.
پس از جنگ، نیروهای آمریکایی این نقاشی را در یک معدن نمک اتریشی پیدا کردند و بعداً به مقامات آلمانی تحویل داده شد. در چند دهه گذشته در اختیار جمهوری فدرال آلمان بوده است. برای مدت نامشخصی در یک ساختمان فدرال در بن آویزان شد، اما در اوایل سال 2022 به ساختمانی در برلین که توسط انجمن پارلمانی آلمان استفاده میشد، منتقل شد.
چندین سال پیش دیوید جی. رولند، وکیلی از نیویورک که در بازیابی آثار هنری غارت شده توسط نازی ها متخصص است، در مورد نقاشی در آلمان شنید که ممکن است متعلق به وارثان ایلسه هسلبرگر باشد. او با وکیل دارایی خانم صحبت کرد. دختر هسلبرگر و به زودی شرکت او به همراه وکلا در آلمان شروع به تحقیق در مورد این کار کردند.
در اوایل سال 2022، دولت آلمان پس از این که به این نتیجه رسید که مصادره آن در نتیجه آزار نازی ها بسیار محتمل است، این نقاشی را به املاک تحویل داد. املاک این نقاشی را که سپس به Jacopino del Conte نسبت داده شد، به ساتبیز تحویل داد. هنگامی که در ماه مارس به خانه حراج رسید، با لایههایی از خاک و لاک زرد غلیظ پوشانده شد.
اما خانم لوبکوویچ و کریس آپوستل، یکی دیگر از متخصصان ارشد قدیمی ساتبیز، معتقد بودند که چیزی استثنایی در زیر وجود دارد. آنها عکسی را برای کارلو فالچیانی، استاد تاریخ هنر در آکادمی بل آرتی در فلورانس و کارشناس پرتره فلورانسی فرستادند که به این نتیجه رسید که این اثر اثر برونزینو است.
از جمله سرنخ های دیگر، آقای. فالچیانی در ایمیلی نوشت، دستها به همان شکلی طراحی شدهاند که در پرترههای جوانی برونزینو وجود داشت و «نور شفاف و فرم استریومتریک فیگور در فضا دقیقاً همان دست برونزینو است».
دکتر. الیزابت پیلیود، رئیس برنامه تاریخ هنر در دانشگاه راتگرز-کامدن، که درباره برونزینو نوشته است، گفت که ساتبی از او خواسته است که به نقاشی نگاه کند و او نیز بر این عقیده است که این یک برونزینوی اولیه است.
ساتبیز در حین تحقیق در مورد منشا این نقاشی گفت که آن را به سر ویلیام تمپل، شخصیت قرن هفدهمی که به شاه چارلز دوم مشاوره میداد و مربی جاناتان سویفت بود، بازمیگرداند.
خانه حراج شروع به بررسی خانم. تاریخ هسلبرگر نیز. لوسیان سیمونز، رئیس بازپرداخت جهانی ساتبی، گفت که در ابتدا چیز بسیار کمی پیدا کرد و افزود: “واقعاً به نظر می رسید که نازی ها نه تنها او را بکشند، بلکه در کشتن حافظه او نیز موفق شدند.”
در نهایت، او به اندازه کافی برای یک عکس از خانم یاد گرفت. ظهور هسلبرگر، آقای. سیمونز گفت، اما او نتوانست هیچ بینشی در مورد اینکه دقیقاً چه چیزی باعث شده بود که او در سال 1938 زمانی که دخترش به آمریکا رفت، به مونیخ بازگردد، به دست آورد.
خانم. واینزیرل گفت که در حین انجام تحقیقاتش تلفنی با خانم خانم صحبت کرده است. دختر هسلبرگر، ترودی، که در آن زمان در دهه 90 خود بود اما خاطرات روشنی از مادرش داشت.
خانم. هسلبرگر تا حدی به دلیل رابطه عاشقانه ای که در آنجا داشت به مونیخ بازگشته بود. واینزیرل گفت ترودی به او گفته است. او همچنین گفت که در سال 1941 ترودی و همسرش حدود 200 دلار برای دریافت ویزای کوبا برای خانم خانم پرداخت کرده بودند. هسلبرگر
خانم “اما خیلی دیر شده بود.” واینزیرل گفت. قبل از اینکه این به او برسد، او اخراج شد.»