نویسندگان داستان های تاریخی اجازه دارند آزادی عمل کنند – بالاخره آنها در کار پر کردن جاهای خالی هستند. اما چقدر زیاد است؟ در چه نقطه ای چیزی آنقدر حدس و گمان می شود و ارتباط آن با سوابق واقعی آنقدر ضعیف می شود که از نظر تاریخی معتبر نیست؟
در شرکت سلطنتی شکسپیر، تنها چند صد متری محل خانه خانوادگی ویلیام شکسپیر، نمایشی جدید در حال تبدیل شدن به کانون توجه تخیلی در زندگی خانگی بارد است. «همنت»، اقتباسی از رمان پرفروش سال 2020 مگی اوفارل، فراز و نشیب های ازدواج شکسپیر و همسرش را به تصویر می کشد که با مرگ پسر جوان این زوج به اوج خود می رسد.
“همنت” که توسط لولیتا چاکرابارتی برای صحنه اقتباس شده است – اقتباس اخیر او از “زندگی پی” در حال حاضر در برادوی است – و به کارگردانی اریکا وایمن، “همنت” تا 17 ژوئن در تئاتر سوان، در استراتفورد آپون آون، انگلستان اجرا می شود. ، قبل از انتقال به وست اند لندن در پاییز. این تولید اساساً یک سریال صابون پیشرفته قرن شانزدهمی است، پرتره ای با ظرافت ساخته شده از یک زن و شوهر – گرد هم آمدن آنها، درد و رنج و اندوه آنها – که حامل پیامی نشاط آور در مورد قدرت مولد غم و اندوه است. ممکن است کاملاً نادرست باشد، اما هیچ کس نمی تواند آن را انکار کند.
شکسپیر و آن هاتاوی در سال 1582 ازدواج کردند. او 18 ساله بود، او 26 ساله بود و اولین فرزند از سه فرزند خود را باردار بود. دو سال بعد آنها صاحب دوقلوها به نام های جودیت و همنت شدند. همنت در سن 11 سالگی به دلایل نامعلومی درگذشت. فراتر از این حقایق خالی، تقریباً همه چیز حدس و گمان است.
در این روایت، همسر شکسپیر – به جای آن، اگنس هاتاوی نامیده می شود – یک شفا دهنده و روشن بین است که موضوع “شایعات جادوگری” است. زمانی که شکسپیر یک معلم لاتین حقیر با چشم انداز کم است، فرصتی برای شکسپیر می گیرد و او را در تلاش هایش تشویق می کند. وقتی هامنت بر اثر طاعون بوبونیک می میرد، پدرش درگیر جنون نویسندگی می شود – “کار مرا مستقیم نگه می دارد … این تنها چیزی است که واقعی است” – که در معروف ترین نمایشنامه او “هملت” به اوج می رسد. بنابراین، درد سوگ این زوج به یک اثر هنری جاودانه تبدیل می شود – ادای احترام نهایی.
مادلین مانتوک نقش آگنس را با ظرافتی آرام و رواقی بازی میکند، در حالی که شکسپیر جوان تام واری، رویاپردازی بیعیب و جذاب با جذابیتهای بینظیر است. (بعدها، زمانی که شکسپیر به لندن نقل مکان کرد و نام خود را بر سر زبان ها انداخت، او یک حضور کاملاً متفاوت است – بالغ، کم اهمیت و فرمانده). ، انرژی زیادی دارد که تقریباً فراموش می کنید او بسیار بزرگتر از 11 سال است.
این پیتر رایت و الیزابت رایدر به عنوان پدر و مادر شکسپیر، جان و مری هستند که بهترین خطوط را دریافت می کنند. رایت بهعنوان مردی بیرحم و گاهی خشن بسیار جذاب است، و رایدر بهعنوان مردی بدبین و زندوست که همیشه از عجیب بودن اگنس خشمگین میشود، بسیار خندهدار است. مداخلات دیوانه وار مری، همراه با بازخوانی در میان گروه شکسپیر در طول صحنه های لندن – که در آن رایت عالی دوباره به عنوان بازیگر کمیک شکسپیر ویل کمپ ظاهر می شود – تسکین نور بسیار مورد نیاز را فراهم می کند.
صحنه های استراتفورد قبل از یک سازه چوبی بزرگ و A شکل که نشان دهنده خانه دوران کودکی شکسپیر است پخش می شود. طراحی چشمگیر، توسط تام پایپر، از دو نردبان بسیار بلند تشکیل شده است و سکته مغزی آن یک سکوی مرتفع در بالای صحنه است که شخصیت ها می توانند به سرعت بالا بروند. این یک استفاده ماهرانه از فضا و چشم نواز است – و البته “A” مخفف Agnes است. پرما مهتا، طراح نور، از مه ریز استفاده میکند تا محیطی مهآلود ایجاد کند که با ملودیهای غمانگیز و غمانگیز بر روی ویول و عود، که توسط آلیس براون و فیل وارد اجرا میشود، تکمیل میشود. این سازها که در زمان شکسپیر پایههای اصلی موسیقی بودند، تا حدودی رئالیسم دورهای را به جریان میبخشند.
با این حال، سرعت حرکت کمی ناهموار است. در حالی که نیمه اول، که داستان رابطه این زوج را تا زمان تولد دوقلوهایشان بازگو می کند، با سرعتی آرام روایت می شود، مرگ همنت، عواقب آن و دوران بارداری «هملت» همگی در نیمه دوم انباشته شده است. آدم تعجب می کند که آیا آن بخش های آخر، با توهمات و فلاش بک هایشان، ممکن است برای فیلم مناسب تر باشند. ما به زودی متوجه خواهیم شد، زیرا یک اقتباس در صفحه بزرگ، به کارگردانی Chloé Zhao و با O’Farrell به عنوان یک نویسنده، در راه است.
اوفارل در مصاحبههایش گفته است که میخواهد اگنس و همنت را از ابهام نجات دهد و فرضیات نامطلوب در مورد ازدواج شکسپیر را جبران کند: اینکه این یک ترتیب بیعشق بود که بر اثر شرایط به نمایشنامهنویس تحمیل شد و با اکراه تحمل کرد. که نسبت به مرگ پسرش بی تفاوت بود. این تولید زیبا به این اهداف – البته با مجوز خلاقانه قابل توجه – پاسخ می دهد، اما اینکه آیا چیزهای دیگری را انجام می دهد یا خیر، سوال برانگیز است. زمینه ادبی-تاریخی اساساً دریچه ای برای داستانی است که به شدت به یک احساسات گرایی نسبتاً فرمولی و مهیب و پیش پاافتاده های مربوط به زندگی روزمره متمایل است. اختلاف پدر و پسر؛ خواسته های کار که بر زندگی خانگی تأثیر می گذارد. اتفاقاً شکسپیر است، اما واقعاً می تواند هر کسی باشد. این ملودرام با ذوق ساخته شده است – اما با این وجود، ملودرام است.