به نظر می رسد اخیراً صحبت از “دلارزدایی” و عواقب وخیم آن برای اقتصاد ایالات متحده مطرح شده است. به نوعی، تلاش های قبلی من برای فرونشاندن این دیوانگی نتیجه نداده است.
این از کجا می آید؟ بخش اعظم آن مربوط به مظنونین معمولی است، مانند فرقه کریپتو، افرادی که بیت کوین بدون در نظر گرفتن سوال، پاسخگوی آنهاست. من فکر میکنم برخی از آنها از طرف هواداران پوتین میآیند، که میخواهند ما باور کنیم که آمریکا به خاطر «سلاح» کردن دلار در برابر تهاجم – منظورم، عملیات نظامی ویژه در اوکراین – مجازات خواهد شد.
ایلان ماسک از جمله کسانی است که هشدار می دهد که استفاده از دلار، وضعیت ذخیره ارزی آن را از بین می برد، زیرا البته او چنین است.
اما چیزی که من را برانگیخت تا درباره موضوع بنویسم (دوباره) این است که اخیراً صداهای هوشیارتر، که باید بهتر بدانند، زنگ خطر را به صدا در می آورند. کارشناسان روابط بین الملل مانند فرید زکریا هشدار می دهند که دلار ابرقدرتی است که ما در خطر از دست دادن آن هستیم. حتی تحلیلگران اقتصادی هم دوست دارند مایکل پتیسبه نظر می رسد که او را منبع ارزشمندی از بینش در مورد چین دانسته ام، به نظر می رسد که بر این باور است که تسلط دلار تنها دلیلی است که آمریکا می تواند کسری تجاری بزرگ دائمی داشته باشد.
همه اینها خیلی عجیب است. حتی اگر بر این باورید که تسلط دلار در خطر قریبالوقوع است – که نباید – با نگاهی به آنچه که این تسلط در واقع مستلزم آن است، روشن میکند که اهمیت کنترل ارز ذخیرهسازی جهان بسیار زیادهروی شده است.
منظور ما از اینکه می گوییم دلار ارز غالب است چیست؟ خلاصه بسیار خوبی در چند صفحه اول مقاله 2021 توسط گیتا گوپینات، که اکنون یکی از مقامات ارشد صندوق بین المللی پول است، و جرمی استاین وجود دارد. همانطور که آنها اشاره می کنند، بسیاری از تجارت جهانی به دلار آمریکا صورتحساب و پرداخت می شود. با این وجود، بسیاری از بانکهای مستقر در خارج از ایالات متحده، سپردههای دلاری را ارائه میکنند. بسیاری از شرکت های غیر آمریکایی به دلار وام می گیرند. بانک های مرکزی سهم بزرگی از ذخایر خود را در دارایی های دلاری نگهداری می کنند. و شاید (شواهد در اینجا ضعیفتر است) وقتی به دلار وام میگیرید، نرخهای بهره پایینتر، سایر چیزها برابر باشند تا زمانی که به ارزهای دیگر وام میگیرید.
این همه بسیار چشمگیر است. اما چقدر از آن به نفع اقتصاد ایالات متحده است؟ دقیقاً چرا آمریکا باید اهمیت دهد که قرارداد بین صادرکنندگان چینی و واردکنندگان برزیلی بر خلاف یوان یا رئال به دلار نوشته شود؟
بسیاری از آنچه درباره این موضوع نوشته شده است با این ادعا آغاز می شود که نقش ویژه دلار به آمریکا توانایی منحصر به فردی را می دهد تا سال به سال کسری تراز پرداخت های زیادی را ایجاد کند، احتمالاً به این دلیل که وضعیت دلار سایر کشورها را مجبور می کند پول ما را بپذیرند. اما حتی نگاهی گذرا به داده ها نشان می دهد که این ادعا نادرست است. بله، آمریکا کسری های دائمی داشته است، اما کشورهای دیگر هم همینطور. ما حتی در بالای جدول لیگ هم نیستیم.
بیایید به تراز پرداخت ها در حساب های جاری نگاه کنیم – تراز تجاری به طور کلی تعریف شده است، به طوری که شامل خدمات و درآمد سرمایه گذاری، مانند پرداخت بهره، و همچنین تجارت کالا می شود. و بیایید به اقتصادهای پیشرفته ای نگاه کنیم که ارزهای خود را دارند – یعنی اعضای منطقه یورو را کنار بگذارند. در اینجا چیزی است که ما برای دهه قبل از شیوع کووید دریافت می کنیم:
به نظر می رسد که چندین کشور وجود دارند که می توانند کسری های دائمی داشته باشند، و چندین کشور نسبت به اندازه اقتصاد خود کسری بیشتری نسبت به ما داشته اند. بریتانیا، که عمیقترین کسری بودجه را دارد، قبلاً صاحب یک ارز غالب جهانی بود – اما پوند استرلینگ نسلها پیش نقش مهم بینالمللی را ایفا نکرد. دلار استرالیا و دلار کانادا هرگز به طور گسترده در خارج از کشورهای صادرکننده آنها استفاده نشده است.
بنابراین این ایده که تسلط دلار به ما توانایی ویژه ای برای کسری بودجه می دهد از کجا می آید؟ حدس میزنم این فقط چیزی است که به نظر میرسد باید درست باشد، که یک دقیقه دیگر به آن باز خواهم گشت. اما اولا، آیا راه های دیگری وجود دارد که از طریق آن آمریکا از تسلط دلار به مزایای ویژه ای دست یابد؟
خوب، ممکن است استفاده جهانی از دلار این تصور را ایجاد کند که اوراق قرضه دلاری دارایی های امنی هستند، به طوری که آمریکا می تواند ارزان تر از سایر کشورها وام بگیرد. تشخیص آن سخت است، زیرا عوامل متعددی بر نرخ بهره تأثیر میگذارند – و هزینههای استقراض ایالات متحده، در واقع، بهطور چشمگیری کمتر از سایر کشورهای پیشرفته نیست. با این حال، اگر اثری وجود داشته باشد، باید کوچک باشد. من حسابی را مرور نمیکنم، اما نمیتوانم ببینم که با در نظر گرفتن همه اینها، تسلط دلار برای آمریکا بیش از کسری از 1 درصد تولید ناخالص داخلی ارزش دارد.
پس چرا مردم در مورد پایان احتمالی سلطه دلار چنین معامله بزرگی می کنند؟ به عقیده من، پاسخ این است که مسائل ارز جهانی بسیار پر زرق و برق و اسرارآمیز به نظر می رسند، بنابراین مردم تصور می کنند که باید مهم باشند – و بله، برخی از مردم دوست دارند در مورد آنها صحبت کنند زیرا فکر می کنند که آنها را پیچیده می کند. شما باید در واقع با اعداد کار کنید تا درک کنید که واقعاً چقدر در خطر است.
این بدان معناست که من تقریباً مایل نیستم اضافه کنم که گزارشهای مربوط به سقوط دلار در آینده نیز احتمالاً تا حد زیادی اغراق آمیز هستند. مقاله فوقالذکر توسط گوپینات و استاین تحلیل مفصلی از کانالی ارائه میکند که از طریق آن دلار تسلط خود را حفظ میکند، و به ادبیات طولانیای اضافه میکند که از جمله شامل برخی از مقالات قدیمی واقعاً شماست. نکته پایانی در بیشتر این تحلیل این است که دلار به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد، زیرا به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد – که همه نقش های مختلف دلار، شبکه ای از خودتقویت ایجاد می کند و دلار را برجسته نگه می دارد.
نکته این است که کشیدن یک یا دو رشته از این وب به احتمال زیاد باعث باز شدن آن نمی شود. حتی اگر برخی از دولتها تمایل داشته باشند که پرداختها به ارزهای دیگر انجام شود، اصلاً مشخص نیست که بتوانند این کار را انجام دهند، زیرا ما بیشتر در مورد تصمیمات بخش خصوصی صحبت میکنیم. و حتی اگر بتوانند نسبی دلارزدایی کنند، تمام مزایای دیگر دلار به عنوان ارز بانکی و استقراضی باقی خواهد ماند.
بنابراین تمام محکومان دلار را نادیده بگیرید. یا بهتر از آن، در نظر بگیرید که تبلیغات آنها در مورد یک موضوع در مورد قضاوت خود چه می گوید.
بازدید سریع
بسیاری از “دلارها” موجود در بازار یورو دلار هستند، که حتی ادعایی برای ایالات متحده نیستند.
بلایای کریپتو شهری
یکی از دلایلی که یوان رقیب دلاری مناسبی نیست: کنترل سرمایه.
نشان دادن سنم: ارزهای دیجیتال بانک مرکزی مرا به فکر یک باشگاه راک دهه 70 میاندازد.