آزادی کا امریت ماهوتساو: داستان خواننده 102 ساله میهن پرست | اخبار اکتشافات

یک کشتی گیر با آموزش، یک شاعر در دل، و یک خواننده عالی، که سهم او در آواز محلی بوجپوری بی بدیل است – اما، تعجب آور نیست که مستند و ناشناخته است. این داستان خواننده ناخوانده باجپوری، جانگ بهادر سینگ است که اکنون 102 سال دارد.
جانگ بهادر سینگ که در دهکده کاوساد در ناحیه سیوان بیهار در 10 دسامبر 1920 به دنیا آمد، در اوایل زندگی خود به گل و آواز پرداخت. با چرای گاوها، کار در مزارع و کشتی، اغلب خود را در حال آواز خواندن در ساپتام سور (اکتاو بلند) در ساحل رودخانه ساریو، که در امتداد دهکده جاری است، می دید. برای نزدیک به دو دهه، او مخاطبان خود را از طریق “سبک ویاس” خود به مدت نزدیک به دو دهه در بنگال، بیهار و جارکند آموزش داد، الهام بخشید و انگیزه داد.
جانگ بهادر 22 ساله در اوایل زندگی خود از جنبش ترک هند که توسط مهاتما گاندی در سال 1942 راه اندازی شد الهام گرفت. او شروع به خواندن آهنگ های میهن پرستانه کرد که به جوانان اطرافش در سیوان و سایر مناطق اطراف انرژی می داد. دولت بریتانیا به محبوبیت او توجه کرد و او را پس از امتناع از ترک خوانندگی ممنوع کرد. او همچنین در بالیا دستگیر شد.
پس از استقلال، جانگ بهادر، در کارخانه دوچرخه سازی معروف آن زمان سن رالی در منطقه اسانسول بنگال غربی کنونی شغلی پیدا کرد. در عرض چند سال، او در خوانندگی در مناطقی مانند Jharia، Dhanbad، Durgapur، Sambhalpur و Ranchi به یک نام محبوب تبدیل شد. با این حال، مردی که آن را برای “سوانته سوخای (برای سعادت خود)” خواند، اکنون صدایی فراموش شده است. توانایی او در آواز خواندن بدون مایک و هنوز هم به راحتی از راه دور شنیده می شود بر محبوبیت او افزود.
سفری از کشتی گیر بودن تا “مبارز در آواز”
جنگ بهادر با توانایی خود در پایین آوردن برخی از وزنه های سنگین واقعی در ایالت خود روی تشک کشتی به شهرت رسید که یکی از آنها یک کشتی گیر سه پنجاهی بود. حرفه خوانندگی، اگر بتوان از این اصطلاح استفاده کرد، هنوز شروع به کار نکرده بود.
جانگ بهادر با حضور در یکی از کنسرت ها دید که در یک دوگولا (در لغت به معنای دو تیم که در آن بین آنها پرسش-پاسخ موسیقایی وجود دارد و یکی برنده اعلام می شود؛ مانند یک شاسترت موزیکال) یک خواننده مورد حمله قرار می گیرد. توسط سه خواننده در طرف دیگر. کشتی گیر صادق در او از خواب بیدار شد و او با خواننده تنها طرف شد و نبرد را یکنواخت کرد. از آن زمان، او تصمیم گرفت در آواز از نردبان بالا برود. جانگ بهادر که عملاً خودآموز بود و زیاد مطالعه نکرده بود، سخت روی خود کار کرد و در مورد زندگی رهبران مختلف جنبش استقلال – از جمله بهگات سینگ، ماهارانا پراتاپ، ویر کونوار سینگ، سوبهاش چاندرا بوز و مهاتما گاندی، آشنا شد.
جانگ بهادر به سبک آواز عامیانه ویاس روی آورد. سبک ویاس مستلزم بیان داستان های زندگی یک شخصیت برجسته از طریق اشعار، آمیخته با روایت، در حالی که روی صحنه نشسته و با پیامی عمیق برای مردم به پایان می رسد. شور و شوق یک کشتی گیر به موسیقی نیز سرایت کرد و او اغلب خود را در حال حضور در دوگولا می دید. و ستایشگران او می گویند که نیمه شب گذشته برای آواز خواندن او همتایی وجود نداشت. مانوج بهاووک می‌گوید: «ویشش کار جاب و بهور من بهیراوی کا آلاپ لته، تاب ماا ساراسواتی اونکه گاله من اوتار جاتین تین (مخصوصاً وقتی شروع به خواندن بهیراوی در ساعات اولیه می‌کرد، ماآ ساراسواتی وارد گلویش می‌شد)». شاعر مشهور بوجپوری، منتقد سینما و شخصیت تلویزیونی بوجپوری.
جانگ بهادر از آنجایی که افرادی مانند بهگات سینگ، سوبهاش چاندرا بوز و مهاتما گاندی هنوز در خاطرات مردم هستند، داستان های آنها را برای مخاطبان پرجمعیت می خواند. این در دهه 1960 بود. در زمانی که موسیقی فیلم هندی وارد «عصر طلایی» خود می‌شد، جانگ بهادر بدون هیچ ضبط‌شده و بدون مایک می‌خواند – اگرچه تماشاگران به آن نیازی نداشتند. در چند دهه بعد، حتی زمانی که سینمای بهجپوری با فیلم هایی مانند Ganga Maiya Tohen Miyari Chadhaibo، Bidesia، Dharti Maiya و دیگران احیا شد، جانگ بهادر نامی فراموش شده باقی ماند.
مونا سینگ “ویاس” که خود یک خواننده افسانه ای بوجپوری است، به مدت 23 سال با جانگ بهادر کار کرده است، می گوید: “15-20 باریس لی اونکار ek چاترا راج راه…ونکا سامنه که نا راهه (نزدیک به 15-20 سال، او یک دویدن بدون رقابت. ک دوگولا من (پرست کار دت راهین) [He would put to mat three singers single-handedly during dugola]”
بهارات شارما «ویاس»، یکی دیگر از خواننده‌های افسانه‌ای بوجپوری، که متأسفانه می‌تواند آخرین خواننده «ویاس» در دوران مدرن باشد، می‌گوید: «خوشی که باات با کی بابو جانگ بهادر جی آبی جیندا باانه. Hum aavat raheen زغال سنگ (جاریا و مناطق اطراف) من کلکته سه، تا اونکه سونیه جا. اونکا نزدیک کهو ن راهه. (ما باید خوشحال باشیم که او زنده است. من قبلاً به میدان زغال سنگ می آمدم و به او گوش می دادیم. هیچ کس مثل او نبود).
هارندرا سینگ، مربی سابق هاکی بین‌المللی هند، می‌گوید که او از جمله معدود بازماندگان خوش شانسی است که در این زمان‌ها شانس شنیدن زنده او را داشته است. من مسحور توانایی و استقامت او در نواختن جهل (لحیم) شدم. حدود نیم ساعت آن را می نواخت و بعد شروع به خواندن می کرد. و پس از آن هیچ مانعی برای او وجود نخواهد داشت – چایتاها، آهنگ های دیگر و سپس بهیراوی.
این خواننده که آنقدر محبوب شده بود که برگزارکنندگان برای جذب مخاطب پوستر و بنر او را حتی زمانی که جنگ بهادر اجرا نمی‌کردند قرار می‌دادند، هیچ‌گاه نگران جنبه‌های مالی نبود. «مردم او را دعوت می کردند. و اگر کرایه سفر را به او می دادند و در مدت اقامت از او مراقبت می کردند، کافی بود.»
با این حال، جنگ بهادر در داخل نبردهای زیادی داشت. او در اوایل دهه 1970 دو فرزند خود را در یک تصادف از دست داد. در سال 1975، همسرش دچار سوختگی شدید شد و او برای مراقبت از او تنها ماند. او هنوز از او مراقبت می کند. او پسر دیگری را به دلیل سرطان خون در سال 1980 از دست داد. با کاهش نیروی زندگی، جنگ بهادر به این فکر افتاد که آیا او آنقدر عاقل است که به مسائل مالی اهمیتی ندهد. آیا اگر پول داشت نمی توانست پسرش را نجات دهد؟ او که از این سؤالات ناراحت بود، به طور داوطلبانه از کارخانه دوچرخه بازنشسته شد و دست خود را در تجارت امتحان کرد.
از دو کودک دیگر، یکی از بیماری روانی رنج می‌برد و دیگری در یک کشور خارجی کار می‌کند و خانواده را سرپا نگه می‌دارد. این عقب‌نشینی‌ها به تدریج بر روحیه جنگ بهادر تأثیر گذاشت و او ظاهرش را کمتر کرد، هرچند کاملاً تسلیم نشد.
در همین زمان، جانگ بهادر به سمت “شیو چارچا”، رامایانا، مهابهاراتا روی آورد و علاوه بر خواندن نیرگون ها و باجان ها، در مورد شخصیت های آنها به سبک ویاس نیز آواز خواند.
جنگ بهادر که از تجربیات کتک خورده و کبود شده، با وقار با جریان و جزر و مد مواجه شده و آوازی بر لب دارد، هنوز هم مردی با هدف است.
هر روز ساعت 4 صبح از خواب بیدار می شود، از گاوهایش مراقبت می کند، در مزارع خود قدم می زند، سبیل هایش همیشه عمودی است. و یک یا دو آهنگ همیشه از لبانش می پیچد. چه برای رعنا پراتاپ (غاس کی روتی خای وطن که لیه/ شان سه مونچ تدی غومات راهه…)، چه برای گاندی (خدار که پاگاریا گاندی ساسوراریا چالا ل نا…)، جانگ بهادر به خواندن ادامه می دهد.
همانطور که ملت آزادی کا امریت ماهوتساو را جشن می گیرند، جانگ بهادر سینگ یک چیز کمیاب است. نه به این دلیل که او در 102 سال زندگی می کند و هنوز هم می تواند ساعت ها آواز بخواند، بلکه به این دلیل که افرادی مانند او هستند که شور وطن دوستی و احترام به اجداد ما با وجود مقاومت شدید همچنان ادامه دارد.
ملت باید او و سهم او را بشناسد. مونا سینگ می گوید: «بوجپوری سانستا تا آپنه که چمکاوه من لاغال باادان سا، سارکارو که دیان نایخه. Hum sarkaar se ee kahab ki aisan pratibha ke Padma Shri se sammanit kare ke chaaheen (موسسات بوجپوری مشغول تصویرسازی خود هستند. توجه دولت نیز کم است. من به دولت می گویم که چنین استعدادهای کمیاب باید با پادما شری تجلیل شود. “
با شناخت این استعداد، اساساً روح بومیان را تکرار می کنیم که در این سطور از جنگ بهادر به زیبایی بیان شده است:
گایه چرایی له، دهی دوده خائی له
آخادا من جای له، مهنت بنایی له
kanhwan par mali-mali dhuria e biji,
هومنی کا های بوجپوری و بای جی
(گاوها را می چرانم، شیر و کشک دارم، به آخاراء می روم [Wrestling arena] و با مالیدن گل روی شانه هایمان، تناسب اندام را حفظ کنم. ما بوجپوریا هستیم، ای برادر!)
توانایی او در خندیدن به خودش، خندیدن به دنیا، آواز خواندن و سبیل‌های برآمده و مرتب‌شده‌اش – حتی در این سن – گواهی بر توانایی او در انعطاف‌پذیری است.
«در حالت ایده‌آل، کاری که او انجام می‌داد، کار کتاب‌های درسی بود – بیان داستان‌های مبارزه. او یک سرگرم کننده فوق العاده بود. و از طریق بازخوانی های وطن پرستانه و معنوی خود، به جوانان الهام بخشید. بنابراین، او یک مربی، سرگرم کننده و یک سخنران انگیزشی بود – همه در یک جا جمع شدند. جای تعجب نیست که جانگ بهادر سینگ سزاوار این شناخت است. یا بهتر است بگوییم ملت سزاوار است استعدادها و شخصیت هایی مانند او را بشناسد.

Mara Gomez

کارشناس توییتر متعصب موسیقی. جنرال الکل ماون. علاقه مندان به تلویزیون

تماس با ما